گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 74
شماره 83 - دي 1386







منتظر بر کرانه غدیر
در انتظار بازگشت و « صلاحیت و علم و اذن » واسپس اینهمه سال و قرن و همۀ تجربههاي بشري آخرین حجت خدا، با تمامی
و تأسیس دولت حقّه و کریمه را « اعمال قدرت » تجدید عهد مردم بر کرانۀ غدیر غیبت نشسته است تا با ذوالفقار کشیده، امکان
حاصل آورد و داد همۀ مظلومان را از ظالمان باز پس گیرد. السلام علیک یا اباصالح المهدي با پایان یافتن مراسم حج، بانگ جرس
و نداي ساربان، زایران خانۀ خدا را براي بازگشت به شهر و دیار خود فرا میخواند. گوئیا، واسپس طواف و سعی و قربانی، و
تجدید عهد دوستی و بندگی در آستان حضرت حق هنگامۀ اعلام پیوند و پیمان با حجّت حق و خلیفۀ حضرت ربّ الارباب بر
کرانۀ غدیر فرامیرسد. از همین جاست که بندة حق براي مشی در عرصۀ زمین و گذار از فراز و نشیبهاي تاریخ دست در دستان
ولیّ خدا میگذارد، تا تمامیت عبودیت و بندگی در صورت فرهنگ و تمدن ظاهر شود ورنه، همۀ درك و دریافت حاصله از بیتوتۀ
شباهنگام مشعر و تجربۀ آفتاب عرفات و اقامت در سرزمین منا و قربانی، در پردة اجمال میماند و امکان ظهور و بروز در هیأت
باشد که « اکمال دین و اتمام نعمت » مناسبات فرهنگی و مدنی مبتنی بر عبودیت و معرفت حق پیدا نمیکند. شاید اینهمه وجهی از
حضرت نبیّ مکرم اسلام(ص) در آخرین سال از حیات با پرده برداشتن از گنجخانۀ ولایت و امامت منصوب حق، امیر مؤمنان
علی(ع)، آن را مکشوف همگان ساخت. در حقیقت، شکست تمامی بتها و ویران ساختن بتخانهها و اعلام شهادت به وحدانیت
و ربوبیت حضرت حق یک وجه ایمان آوردن است، و جاري شدن در زمین و ظاهر ساختن این شهادت در هیأت عملی و مناسبات
فردي و جمعی وجه دیگر. وجه مهمی که باعث اصلاح امر معاش و معاد بندگان خدا، مسدود ساختن مجاري فساد و افساد، ناکام
گذاردن ابلیس لعین، تأسیس مدینۀ طیّبه، اقامۀ عدل، تربیت نفوس بندگان و بالاخره نایل شدن کلیۀ موجودات انسانی و غیرانسانی
به مراتب عالی کمال و رشد میشود. به عبارت دیگر، راز آنچه بیان شد در موضوع و مفهوم عهد با ولیّ خدا بر کرانۀ غدیر نهفته
است. بر هیچ کس پوشیده نیست که نیل به همۀ مراتب و موارد مذکور در گرو و منوط به حضور خلیفۀ منصوب از جانب حق در
براي نیل به همۀ مقاصد « قدرت دین » میان مردم، و عهد و پیمان عمومی مردم با اوست. در حقیقت، این رابطه، مصدر و منشأ ظهور
متعالی مرضی حق است، و بی ظهور این قدرت که لازمۀ تأسیس دولت حقه است هیچ یک از مراتب طی نشده و دین و دینداري
در گسترة خلوت دل مردان اهل ایمان و در کنج پستوي خانههاشان میماند و زمین سرشار از تباهی و فساد و ظلم، تمامی عناصر
حیات بخش خود را از دست میدهد و تبدیل به ظلمتکدهاي عفن میشود. غفلت از غدیر و پیمان با ولیّ، مانع از ظهور تمامی
شئونات ولیّ و حجت حق و ناگزیر، زمینهساز ظهور پراکندگی، تشتّت، تزلزل و ضعف در تمامی ارکان حیات فردي و اجتماعی
انسانها و بالاخره تعطیلی بخش عمدة احکام و تکالیفی میشود که از سوي حضرت حق اعلام و توسط نبیّمکرم به همگان ابلاغ
شده است. تشخیص تکلیف در میان فراز و فرودها و نقاط عطف مهم (مبتنی بر معیارهاي حقیقی) و انجام و اجراي آن در گسترة
صفحه 7 از 57
حیات فردي و جمعی در گرو احراز صلاحیت، علم، اذن و قدرت است. وصول به این وجوه مهم براي هیچکس ممکن نیست مگر
خود را از گنجخانۀ حضرت حق دریافت کرده باشد و آن را پیراسته و مصون از شک و شبهه و التقاط و امتزاج عرضه « علم » اینکه
حضرت خداوندي را براي اعلام حکم مبتنی بر دریافت و علم حقیقی حاصل آورده باشد و بالاخره از طریق عهد و « اذن » . کند
براي اعمال حکم و بسط آن دسترسی پیدا کرده باشد. آنچه واسپس ماجراي غدیر باعث شد تا امر معاش و « قدرت » پیمان مردم به
معاد مردم از مسیر حق خارج و در گرداب ابتلائات آلوده به تفرق، اختلاط، امتزاج و انحراف گرفتار آید، چیزي جز گسست عهد
نبود؛ ورنه ولیّ منصوب از جانب حق، یعنی آیت کبراي خداوندي، علی(ع) از « قدرت » مردم و ایجاد مانع بر سر راه ظهور
برخوردار و تمامی شئون را نیز دارا بود، ولی اِعمال ولایت در گرو قدرت بود؛ همانی که بی همراهی « اذن » و « علم » ،« صلاحیت »
جماعت مسلمین و ماندن آنان در گسترة عهد و پیمان مجال ظهور نمییافت. این قدرت، مجال میداد تا مستضعفان و مؤمنان امکان
در « صلاحیت، علم و اذن » رسیدن به اقتدار را بیابند و امر حق معطّل بر زمین نماند. از آن روز، با وجود آنکه تمامی امکان یعنی
میان اهل بیت نبیّ اکرم و حجج منصوب حضرت حق جمع بود، ولی زمینۀ رسیدن مستضعفان بر مدار اقتدار فراهم نیامد و چنان شد
که سال از پی سال و قرن از پی قرن بر حجم و گسترة ظلم و تباهی و فساد افزوده شد تا آنجا که بنا بر پیشبینی نبیّ رحمت، زمین
آکنده از ظلم و جور شد و همۀ حجج الهی یکی واسپس دیگري کشتۀ ظلم ظالمان شدند. واسپس اینهمه سال و قرن و همۀ
در انتظار بازگشت و تجدید عهد مردم بر کرانۀ غدیر غیبت « صلاحیت و علم و اذن » تجربههاي بشري آخرین حجت خدا، با تمامی
و تأسیس دولت حقّه و کریمه را حاصل آورد و داد همۀ مظلومان را از « اعمال قدرت » نشسته است تا با ذوالفقار کشیده، امکان
ظالمان باز پس گیرد. این سخن به معنی ضرورت تجدید نظر در رابطۀ یک طرفۀ ما با حجّت حق، امام زمان(ع) است. عادت معتاد
انتظار » ما، استفادة بیحدّ و شرط از شفقت، رحمت و کرامت ولیّ خدا براي برآورده شدن حاجات ریز و درشت است و غفلت از
است؛ بدانگونه « ایجاد آمادگی تمام براي یاري ایشان » و « ماندن بر عهد » ،« تجدید عهد » ، بزرگترین انتظار حضرت .« حضرت از ما
را فراهم آورد، تا از این طریق زمین از « ظهور قدرت اسلام » که این عهد و آمادگی عمومی، مجال بازگشت حقّ امام به خانۀ امام و
در رأس همه امور است. و « شناسایی امام و حقّ امام » ظلم و جور پیراسته شود و دولت کریمه مجال استقرار پیدا کند. در این مسیر
تجدید عهد در گرو این شناسایی است. اولین ظلم رفته بر امام، نشناختن امام است. برتري یافتن جماعت کثیري از خلفا و سلاطین
و سلطۀ آنان بر تمامی امور و مناسبات مادي و فرهنگی خلق روزگار و اولویت اوامر آنان در ،« ظلم اول » در طول تاریخ حاصل
است. از همین مجرا فرهنگها و تمدنهاي « حق امام » یعنی نشناختن ؛« ظلم آخر » نسبت با اوامر و نواهی امام معصوم(ع) حاصل شوم
غیر حقیقی و غیر وحیانی مجال بسط یافتند و چتر سیاه خود را بر سر خلق عالم گستردند چه، عموم فرهنگها و تمدنها انعکاس، و
ترجیح دادند. از همین « امام مبین و ولیّ حقیقی مسلمین » حاصل و محصول نظر و عمل اقوامی هستند که امام منسوب به خود را بر
و عهدي که بشر با آنها « فرهنگ و تمدن اهل ظلم » و ظهور خاستگاه آنها در هیأت « امامان اهل ظلم » جاست که بلافاصله، شناسایی
و فرهنگ و تمدن ویژهشان منعقد کرده، ضروري و لازم به نظر میرسد. ما در این باره همان آنقدر کاهلی و سستی کردهایم که
دربارة موضوع اول. اصلاح رویکرد به فرهنگ مهدوي و گذار از نگرشی سطحی، عوامانه، یکسویه و عادت شده به همین
معناست. تا این رویکرد اصلاح نشود نوع عملکرد ما و گسترة آن روي به صلاح نمیآورد. این در تکلیف همۀ ما و به ویژه کسانی
بر مردم مکشوف « شناخته شود و جایگاه حقیقیاش » است که از مهدویت و فرهنگ مهدوي سخن میگویند. این حقّ امام است که
به نحوة شایسته امام خود را بشناسند تا در میان طوفان بلا و ابتلاء، به « عهد و آمادگی » گردد؛ چنانکه این حقّ مردم است که براي
دام شبهه و باطل نیفتند و ره به منزل مقصود ببرند. انشاءالله. سردبیر
مسیحیت صهیونیستی از نظر تا عمل (بخش پایانی)
صفحه 8 از 57
در طول دهۀ 1930 کسانی که آن زمان به این دیدگاه عقیده داشتند (معتقد بودند آخرالزمان در حال فرارسیدن است) وقتی شکنجۀ
کولیها، کمونیستها و یهودیان را میدیدند، میگفتند: آه، اینها در کتاب مقدس آمده؛ اینها همان رنجهاي یعقوبند. آنها براي هر
چه میدیدند جوابی از کتاب مقدس پیدا میکردند. گفتگوي اختصاصی موعود با دکتر استفان سایزر اسقف کلیساي ویرجینیا واتر
انگلستان میدانیم که مسیحیت صهیونیستی قصد دارد با اسلام رویارو شود. این رویارویی کی یا کجا صورت میگیرد؟ آیا این
یک رویارویی ایدئولوژیک است؟ شما چند موضوع را مطرح کردید. قبل از آنکه سفر کردن امکان پذیر باشد یا راحت باشد، قبل
از اینکه رسانهها را در اختیار داشته باشیم، آنچه دربارة سایر اقوام و ملتها میدانستیم بسیار اندك بود. حتی قبل از آمدن من به
تهران بسیاري از اطرافیانم در کلیسا بسیار نگرانم بودند. چون کسی را نمیشناختند که به ایران سفر کرده باشد. هر آدمی میتواند
بیاید تهران؛ خیلی عادي است، با رفتن به فرانسه فرقی ندارد. بنابراین در طول تاریخ با نگرانیها و ترسهاي زیادي روبرو بودهایم.
زبان، فرهنگ و حتی غذاها مانع ایجاد میکنند. اما این موانع به تدریج کوتاه میشوند. رکن دوم این است که اسلام و مسیحیت
ریشههاي مشترکی دارند و احتمالًا 80 تا 85 درصد تعالیم ما بسیار شبیه به هم است. آنچه در آن با هم مخالفت داریم این است که
مسیح خدا بود یا پیامبر؟ و غیره که بحثهاي شرعی، دینی و عقلانی است و باید میان دو گروه انجام شود. باید آنچه شما اعتقاد
دارید یا ما اعتقاد داریم سر کلاس، سمینار یا حتی در خیابان بحث شود. آزاد و اختیاري است. اما زمانی که اختلافنظرها جزئی از
برنامههاي سیاسی میشوند یا مورد سوء استفاده قرار میگیرند، که من نفت تو را یا زمین تو را میخواهم، در آن صورت سوء
استفاده از مذهب صورت گرفته و توهین به مقدسات یا ارتداد است. نظرتان دربارة این رویارویی در آخرالزمان چیست؟ من به
عنوان یک متخصص الهیات، به عنوان یک کشیش، نظر شخصی خود را دارم و نیز میدانم که در کلیساي مسیحیت در اینباره
عقاید متفاوتی وجود دارد. در تحقیقم نگرانی من نسبت به گروهی است که به رویارویی عقیده دارند، چون معتقدم نباید در
برنامههاي خدا دخالت کنیم؛ باید سعی کنیم اهداف خدا را درك کنیم اما نباید به دنبال تأثیرگذاري بر آنها باشیم. یک نفر
میگفت من دوست دارم در انجمن خوشامدگویان به مسیح عضو باشم، نه در انجمن سازماندهندگان بازگشت مسیح. در تاریخ
بارها مردم احساس کردهاند امري روي میدهد و فکر کردهاند باید کاري انجام دهند و درنتیجه بسیار گمراه شدند و موجب
هلاکتشان شد. جنگ جهانی اول، آرمگدون قلمداد میشد. اگر اعتقاد داشته باشید اینها جزئی از برنامههاي خداوندند ممکن است
post- ، . مردم را دیو صفت کنید و آنگونه رنج و محنت دیگران را توجیه نمایید. در مسیحیت سه نظر دربارة آینده مطرح است
« ملنیوم » آیا ممکن است دربارة این سه دیدگاه توضیح بدهید؟ کلمۀ millennium، pre-millennium، a-millennium
به معنی هزار سال، تنها دو بار در کتاب مکاشفه ظاهر شده است. این کتاب، مکاشفۀ یوحناي حواري از بهشت است و لزوماً عصر
زمینی را توصیف نمیکند. در کتاب مکاشفات اعداد به کار رفتهاند و اعداد، نه از نظر ترتیب زمانی، بلکه از نظر الهی شناسی
باور دارند که ما عهد قدیم و عهد جدید داریم؛ عصر عبري و عصر مسیحی. a-millennium مهمند. مثلًا عدد 666 . معتقدان به
از نظر آنها راه شر ادامه پیدا میکند، خیر رشد میکند؛ یعنی کلیسا رشد میکند اما اهریمن هم ادامه مییابد. عیسی(ع) باز
میگردد، میان زندگان و مردگان داوري میکند و پس از آن ابدیت خواهیم داشت. از نظر من این اعتقاد، سادهترین و
بیطرفترین نوع الهیات است، چون در نتیجۀ آن به تعالیم مسیح بیشتر توجه میکنیم و سعی میکنیم همان راهی را برویم که به ما
گفته شده و دربارة آینده احساس نگرانی نمیکنیم، طوري زندگی میکنیم که انگار همین امروز و فردا ممکن است برگردد و باید
براي آن آماده باشیم. در عین حال برایش برنامهریزي میکنیم، پولمان را ذخیره میکنیم، روي بچههایمان سرمایهگذاري میکنیم،
راحتترین و a-millennium به مردم آموزش میدهیم چون میدانیم مسیح برمیگردد. آینده در دستانمان است. بنابراین
نگران فردا نباشید، به امروز فکر کنید. چون روزي که با خدا » : سادهترین نوع است؛ چون براي آینده نگرانی ندارد. مسیح فرمود
نظر .« باشیم امروز است. ممکن است خواب باشیم و بمیریم و تمام برنامههاي آیندهمان دود شود. بنابراین امروز مهم است
صفحه 9 از 57
یعنی بعد از هزاره. این دیدگاه معتقد است بازة زمانی میان اولین ظهور مسیح تا ظهور دومش هزاره ،post-millennium دوم
است. این دوره، هزار سال نیست، بلکه فقط دورة زمانی است که طیّ آن مسیحیت رشد میکند و عدة بیشتري به مسیح ایمان
نگران نباشید که مسیح بازنگشته. خدا با شما بردبار است. هر چیزي باید » : میآورند و بعد مسیح ظهور میکند. در نامۀ پطرس آمده
یعنی مسیح هنوز بازنگشته چون میخواهد به مردم زمان بیشتري دهد تا او را «. نابود شود اما همه باید به حقیقت ایمان آورند
بشناسند. پس دیدگاه پست ملنیوم مثبت اندیش و امیدوارانه است. میگوید خیر پیروز میشود اما شر هم حاضر است و گاهی
از همه خطرناكتر است. ،pre-millennium ، قدرت میگیرد؛ مثلًا موقع جنگ؛ اما ما باید به تعهدمان فکر کنیم. دیدگاه سوم
از نظر آن جهان بد و بدتر و بدتر میشود، بعد مسیح بازمیگردد تا ما را نجات دهد. معتقد است جنگ آرمگدون رخ میدهد.
آنها براي آنکه فهم داستان را براي مسیحیان راحتتر کنند به ایشان میگویند شما قبل از نبرد آرمگدون به بهشت میروید. در
نتیجه آینده را به یک بازي ویدئویی تبدیل میکند که از دور تماشایش میکنید و رنجی نمیبرید. بسیار خودخواهانه است. اگر
من باور داشته باشم جنگی هستهاي در اسرائیل رخ میدهد به دوستان یهوديام میگویم همین حالا برگردید، از آنجا بیایید بیرون،
نمانید. آنها را تشویق نمیکنم به اسرائیل مهاجرت کنند؛ آن هم به خاطر نقشهاي ماوراء طبیعی از طرف خدا که در آن فقط
دشمنانش گرفتار عذاب میشوند. چنین چیزي در جنگ رخ نمیدهد. اغلب غیرنظامیان، زنان و کودکان رنج میکشند. بنابراین
این دیدگاه بیتفاوت است. یک مثال دیگر میزنم. در طول دهۀ 1930 کسانی که آن زمان به این دیدگاه عقیده داشتند (معتقد
بودند آخرالزمان در حال فرارسیدن است) وقتی شکنجۀ کولیها، کمونیستها و یهودیان را میدیدند، میگفتند: آه، اینها در کتاب
مقدس آمده؛ اینها همان رنجهاي یعقوبند. آنها براي هر چه میدیدند جوابی از کتاب مقدس پیدا میکردند. به جاي آنکه بگویند
باید جلویش را بگیریم، باید به یهودیان و فلسطینیان کمک کنیم، میگفتند: ببین، این حادثه پیشگویی شده. پس این دیدگاه
بسیار منفعل است و اساساً از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکند. عقیدة شما دربارة بازگشت مسیح چیست؟ در کتاب مقدس
دربارة بازگشت مسیح به ما گفته شده او باز میگردد، ظهورش مشهود است؛ همه او را درك میکنند، مخفی نیست. در انجیل
آمده مسیح میان مردم داوري میکند و این داوري براساس کارهایی است که در ارتباط با خدا انجام دادهاند. از گوسفندان و بزها
وارث سلطنت پدر من شوید. چون وقتی گرسنه بودم به من خوراك دادید، وقتی » : سخن میگوید. بخشی از انجیل متی میگوید
تشنه بودم به من آب دادید، وقتی عریان بودم مرا پوشاندید، وقتی که در زندان بودم از من دیدن کردید. مردم جواب دادند: کی تو
را در زندان دیدیم، کی به تو غذا دادیم، کی به تو آب دادیم؟ او جواب داد هرگاه این کارها را براي کوچکترین برادران من
اگر من میدانستم که عیسی اینجاست حتماً یارياش میکردم. اما اگر به دیگران کمک کنم انگار به مسیح «. کردید، به من کردید
وقتی گرسنه بودم به من خوراك ندادید، وقتی تشنه بودم به من آب ندادید، » : کمک میکنم. و بعد عیسی به دیگر مردم گفت
وقتی در زندان بودم هرگز به دیدنم نیامدید؛ از من دور شوید. آنها هم پرسیدند کی؟ و او جواب داد همان وقتی که گرسنگان را
این تصویر بزرگی از روز داوري در کتاب انجیل متی است. این چیزي .« سیر نکردید، به تشنگان آب ندادید، به من کمک نکردید
است که مسیحیت عقیده دارد و من قبول دارم. میدانم که اسلام معیار دیگري دارد. آیا دربارة عقیدة اسلام راجع به آینده نظري
دارید؟ زیاد دربارهاش نمیدانم اما میدانم یهودیت، اسلام و مسیحیت دربارة عقیده به آینده نقاط مشترك بسیاري دارند و معتقدم
میتوانیم همدیگر را پربار کنیم، از همدیگر یاد بگیریم و بفهمیم خدا به ما چه گفته؛ و این چیز مثبتی است. امیدوارم نقاط
مشترکمان ما را تشویق کند به یکدیگر کمک کنیم در برابر خدا منزه شویم، به کسانی که در رنجاند توجه کنیم و به آنهایی که او
را نمیشناسند کمک کنیم. پس این امید من است. یک نظر دیگر من این است که بعضی عقاید مسیحیت در اوایل اسلام بر اساس
الگوهایی شکل گرفت که مسیحیتشان ضعیف بود. در عربستان قبایل مسیحی وجود داشت که مسیحیان خوبی نبودند، دنبالهرو
خوب مسیح نبودند. و میدانید که نمونۀ بد از هرچیز ممکن است باعث سوء تفاهم شود. مثلاً در برخی کلیساها مریم(س) را
صفحه 10 از 57
آنقدر بالا برده بودند که ممکن بود به اشتباه فکر کنید به خدا، مسیح و مریم ایمان دارند؛ چیزي که در کتاب مقدس نیست و
اغلب کلیساها قبولش ندارند. ما براي مریم(س) احترام قائلیم اما نمیپرستیمش، او را بالاتر از عیسی(ع) نمیبریم. بنابراین گاهی
مسیحیان چندان خوب نبودهاند و در نتیجه کسانی که ممکن است نتوانند این موضوع را درك کنند، قادر به فهمش نباشند. همین
نکته دربارة تلقّی غیرمسلمانان از اسلام هم وجود دارد. دقیقاً. دیروز بحث بسیار مفیدي با یک استاد دانشگاه در قم داشتم، او
کمکم کرد بفهمم وهابیت عربستان سعودي رویکرد ویژهاي در قبال غیرمسلمانان دارد که لزوماً منعکس کنندة تعالیم اسلام نیست.
بلکه وهابیت معمولاً تصویري از اسلام است که غرب یا صهیونیستها دوست دارند نشانش بدهند. بنابراین در این هفته یکی از
اهدافم این بود که کمک کنم محققان و دانشجویان مسلمان بفهمند مسیحیت صهیونیستی یک اقلیت است. ممکن است قدرتمند یا
خطرناك باشد اما بدانید که اکثر مسیحیان با آن همعقیده نیستند. دو روز پیش با اسقف ارامنه و اسقف آشوریان و نیز اسقف
انگلیکنها در تهران ملاقات داشتم و همه آنها صهیونیزم را رد میکنند و فکر میکنند گروهشان میتواند با مسالمت با مسلمانان
زندگی کند. اتحاد آنها علیه بیعدالتی در فلسطین، با شما فرقی ندارد. از اینکه در این گفتوگو شرکت کردید، تشکر میکنیم.
.Sussex. 2. Middlesex . من هم از شما متشکرم. ماهنامه موعود شماره 83 پینوشتها: 1
سیماي امیرالمؤمنین(ع) در روایات اهلسنت
خداوند بعد از آفرینش زمین و آسمان و قبول فرمان خدا، نبوت من و ولایت علی ابن ابیطالب را بر آنها عرضه کرده و پذیرفتند،
آنگاه تمامی بشر را آفرید و امر دین را به ما واگذار فرمود، بنابراین سعادتمند کسی است که به راه ما آید و با شقاوت کسی است
که از راه ما جدا شود، ما حلال خدا را حلال کرده و حرامش را حرام میکنیم. با وجود اینکه چهرة راستین امیرالمؤمنین(ع) را
منحصراً خدا و پیامبرش میشناسند و فضایل آن حضرت قابل احصا و احاطه نیست، و رسول خدا(ص) نیز به دلیل عدم ظرفیت و
خوف افراط امت، همۀ آن را بازگو ننمودهاند، و از میان اندك مکارمی هم که نقل شده، نیمی را دشمنان آن حضرت از سر
جسارت و گروهی را دوستان به سبب تقیه کتمان داشتهاند، اما همان اندك فضایلی که به دست ما رسیده، بدان اندازه است که
صدها هزار ورق از متون و آثار اندیشمندان اسلامی را به خود اختصاص داده است. یکی از دانشمندان بزرگ اسلامی که سهمی
سترگ در این جهاد عظیم دارد و به حق از پاسداران حریم ثقلین قرآن و عترت شمرده میشود، مفسر و محدث، علامۀ بزرگوار
سید هاشم بحرانی است، که بیش از نیمی از آثار چهلگانهاش، به اثبات حقانیت و فضایل اهل بیت(ع) اختصاص یافته است. مطلبی
که پیش رو دارید، گزیدهاي از اثر ارزشمند این بزرگ به نام علی و السنّۀ است که به مناسبت فرا رسیدن ایّام غدیر، به محضر
لقبی است ویژة حضرت علی(ع). فخر رازي در نهایۀ العقول از رسول « امیرالمؤمنین » گرامیتان تقدیم میشود. علی(ع)، امیرالمؤمنین
خدا(ص) نقل میکند که آن حضرت فرمودند: با کلمۀ امیرالمؤمنین به علی سلام دهید. و از قول صحابۀ پیامبر خدا(ص) نقل
میکند که آن حضرت(ص) به ما دستور دادند که بر حضرت علی(ع) با کلمۀ امیرالمؤمنین سلام دهیم. البته این کلمه در زمان
برخی از زمامداران، به اشتباه براي آنان استفاده شده است. این روایت را چندین روایت دیگر تأیید میکند که رسول خدا فرمودند:
.« بر من نازل نکرد مگر اینکه در رأس و امیر آنها علی بن ابی طالب وجود دارد « یا ایّها الّذین آمنوا » خداوند هیچ آیهاي را با جمله »
نقل میکند که گوید: رسول خدا به « انس » روشنکنندة حق از باطل پس از پیامبر(ص) ابونعیم در کتاب حلیۀ الاولیا با اسنادش از
من دستور داد که آب وضو برایش بیاورم و به دست مبارکش بریزم، سپس ایستاد و دو رکعت نماز خواند و آنگاه فرمود: اي انس،
اولین کسی که از این در بر تو وارد شود، امیرالمؤمنین و سید مسلمانان و پیشواي رو سفیدان بهشتی و آخرین اوصیاي پیامبران
است. انس گوید: در دل با خود گفتم اي کاش یکی از انصار رسول خدا وارد شود ولی چیزي در ظاهر نگفتم، که در این هنگام
حضرت علی(ع) وارد شد. رسول خدا پرسید: اي انس کیست که وارد شد؟ عرض کردم: علی است. رسول خدا با خوشحالی از جا
صفحه 11 از 57
حرکت کرد و او را در آغوش گرفت و عرق پیشانی و صورت خود را به صورت او مالید و عرق صورت و پیشانی او را به صورت
خود کشید. علی(ع) گفت: اي رسول خدا چه شده است که تا کنون این چنین با من برخورد نمیفرمودید؟ حضرت فرمودند: چرا
اینچنین نکنم و حال آنکه تو هستی که از سوي من سخن میگویی و صداي مرا به مردم میرسانی و [حقیقت را] در آنچه که بعد
از من در آن اختلاف میکنند برایشان روشن میگردانی. فضایل بیشمار در همان اثر نقل شده است که پیامبر اکرم(ص) فرمود:
خداوند براي برادرم علی، فضایل بیشماري قرار داده است که اگر کسی از روي اعتقاد، یکی از آن فضایل را بیان نماید، خداوند
گناهان گذشته و آینده او را میبخشد، اگر کسی یکی از فضایل آن حضرت را بنویسد، تا هنگامی که آن نوشته باقی است، ملائکه
براي او استغفار میکنند، و اگر کسی یکی از فضایل آن حضرت را استماع نماید، خداوند همۀ گناهانی را که از راه گوش انجام
داده است میبخشد، و اگر کسی به نوشتهاي دربارة فضایل علی(ع) نگاه کند، خداوند از تمام گناهانی که از راه چشم کسب کرده
است در میگذرد. همچنین خوارزم به روایت ابن عباس از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده است، که فرمود: اگر تمامی باغها، قلم، و
دریاها، مرکب، و همۀ جنیان، حسابگر، و همۀ انسانها نویسنده باشند، قادر به شمارش فضایل علی ابن ابیطالب(ع) نخواهند بود. 1
محبّت واجب شده در مناقب خطیب و فردوس الاخبار از جابربن عبدالله انصاري نقل شده که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: جبرئیل
دوستی و محبّت علی بن ابیطالب بر مردم واجب است، » : همراه با ورقی از برگ سبز نزد من آمد که در آن با خط سفید نوشته بود
2 محور بعثت پیامبران حافظ ابونعیم در حلیۀ الاولیا به نقل از ابوهریره نقل «. این را از سوي من (یعنی از سوي خدا) به آنها ابلاغ کن
میکند که پیامبر خدا(ص) فرمودند: شب معراج در دیدار با پیامبران، خداوند به من وحی کرد که از آنها بپرس: چگونه و براي چه
چیز بعثت یافتید؟ گفتند: براي بیان یکتایی خدا و اقرار به نبوت تو و ولایت علی ابن ابیطالب برانگیخته شدیم. موجب نیک بختی
از نبی اکرم(ص) روایت شده است که فرمودند: خداوند بعد از آفرینش زمین و آسمان و قبول فرمان خدا، نبوت من و ولایت علی
ابن ابیطالب را بر آنها عرضه کرده و پذیرفتند، آنگاه تمامی بشر را آفرید و امر دین را به ما واگذار فرمود، بنابراین سعادتمند کسی
است که به راه ما آید و با شقاوت کسی است که از راه ما جدا شود، ما حلال خدا را حلال کرده و حرامش را حرام میکنیم. 3
نقطۀ مقابل حرارت دوزخ ابن عباس از پیامبر خدا(ص) روایت نموده که فرمودند: اگر تمامی مردم بر دوستی علی بن ابیطالب(ع)
گرد میآمدند، خداوند آتش دوزخ را خلق نمیکرد. 4 با علی(ع) همراه شوید زید بن صوحان در جنگ جمل به حالت مرگ
افتاده بود، حضرت علی(ع) بالاي سر او آمدند. وي خطاب به حضرت علی(ع) عرض کرد: خدا بر تو رحمت کند، من تو را عالم
خدا و عارف بر آیات الهی یافتم، به خدا قسم این سخن را از سر جهل نگفتم بلکه از حذیفۀ بن یمان شنیدم که میگفت از
رسولالله(ص) شنیدم که: علی پیشواي نیکمردان و نابودکنندة نابکاران است، کسی که او را یاري کند، از سوي خدا نصرت
مییابد و اگر کسی او را خوار کند، خوار میشود و حق همراه اوست، و از او پیروي میکند، پس باید با او همراه شوید. 5 علامه
3. مناقب . 2. مناقب، ج 1، ص 39 . سید هاشم بحرانی ماهنامه موعود شماره 83 پینوشتها: 1. مناقب خوارزمی، چاپ ایران، ص 18
5. مناقب خطیب. . 4. نزهۀ المجالس صفوري، ج 2، ص 168 . خطیب، ص 39
غدیر، منشور بعثت سفیر
اشاره: دوران بیست و سه سالۀ بعثت پیامبر(ص) دورانی پر از نشیب و فراز، سختیها، رنجها و شاديها بود. سختی و رنج به دلیل
تألّمات روحی و جسمی آن بزرگ مرد و عذاب و شکنجۀ مسلمانان، شادي به دلیل فراگیر شدن اسلام در سراسر شبه جزیرة
عربستان و دعوت پیامبر(ص) از سران دیگر کشورها بر پذیرش اسلام و قبول برخی از آنها، اسلام را. هر انقلابی باید هدفی عالی
داشته باشد تا فراگیر و همگانی شود و بر جاي بماند. بعثت پیامبر(ص) نیز، نمیتوانست از چنین قانونی مستثنی باشد و بدون چنین
هدفی پایدار بماند. بدین معنا که اگر پیامبر(ص) از دنیا میرفت و رهبر و هادي و راهنمایی بعد از وي نمیبود، چنین هدفی ابتر و
صفحه 12 از 57
عبث میماند. لذا به آن حضرت امر شد که: یا أیّها الرّسول بلّغ ما انزل إلیک من ربّک و إن لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله
یعصمک من الناس إنّ الله لایهدي القوم الکافرین 1 اي پیامبر! آنچه که پروردگارت به تو دستور داده است به مردم ابلاغ کن که
اگر این کار را انجام ندهی رسالت خود را به پایان نرساندهاي و خدا تو را از مردم حفظ میکند و گروه کافران را هدایت نخواهد
روزي تاریخی، مهم و به یاد ماندنی در تاریخ اسلام شد. روزي که راه دین، در آن « ذیحجه » کرد. و بدین ترتیب، روز هجدهم
جاودانه شد و آزمونی بزرگ را، فرا روي مسلمانان قرار داد تا حق از باطل جدا شود. روز دعوت بزرگ حق به راستی و
حقیقتگرایی، روز اکمال دین و اتمام نعمت. نویسنده در این مقاله، ابتدا دربارة الهی بودن منصب امامت سخن به میان آورده،
خطبۀ » و خطبههاي رسول گرامی اسلام(ص) در آن ایام، آنگاه به برگزیدههایی از « حجّ ۀ الوداع » سپس سیري اجمالی از تاریخ
پرداخته است که در آن فرازهایی از این خطبه و موضوعات آن، به طور مختصر مورد بررسی قرار گرفته است. با امید به « غدیر
آنکه مورد رضاي حق واقع شود و ما را در سلک رهپویان امام حاضر قرار دهد. امامت خلافت و امامت، از نظر دانشمندان شیعه،
منصبی الهی است که خداوند متعال آنرا به برگزیدة خود که برترین، شایستهترین و افضل امت است، میدهد. امام غیر از
زمامداري و حکومت، وظیفۀ تبیین و توضیح دین را بر عهده دارد؛ در حالیکه پیامبر(ص) پایهگذار شریعت و آورندة کتاب و
مهبط نزول وحی الهی است. بنابراین طبق نظر شیعه، خلافت و جانشینی پیامبر(ص) و پا را جاي پاي حضرت گذاشتن، منصبی عادي
و دنیوي نیست که هر کسی، شایستگی تکیهزدن بر آن را داشته باشد؛ بلکه حاکم اسلامی، غیر از آنکه مجري قوانین و حافظ
حقوق مردم است، بیانکنندة بخشی از احکام و قوانین و مسائلی است که به هر علّتی، پیامبر(ص) آن را بیان نکرده است. امّا در
دیدگاه اهل سنت، خلافت منصبی عرفی و عادي است و وظیفۀ حاکم و خلیفه، حفظ کیان ظاهري و برقراري نظم و امنیت و تنظیم
امور مالی مسلمانان است. از نظر آنها، میتوان خلیفه را با مراجعه به افکار عمومی انتخاب کرد و توضیح بخش تبییننشده به وسیلۀ
پیامبر(ص)، به عهدة علما و دانشمندان امور دینی است که کارشناسان این امور هستند و به مرحلۀ اجتهاد رسیدهاند. نظر شیعه این
است که امام، باید داراي خصوصیاتی، همانند نبی باشد تا بتواند جانشین او شود. قرآن کریم در سورة نسا، آیۀ 59 ، نیز مثبت این
نظریه است که: أطیعوا الله و أطیعوا الرّسول و اولی الامر منکم. یعنی اطاعت از اولیالامري واجب است که شرایطی همانند پیامبر
غیر از نزول وحی داشته باشد. بنابراین، امام باید معصوم، عادل و عالم باشد و بر احکام شریعت، احاطۀ علمی کامل داشته باشد.
چنین کسی، با چنین شرایطی را فقط خداوند متعال میتواند بشناسد و انتخاب کند. زیرا تجربه، ثابت کرده است که انتخاب بشر،
در نقطهاي به بن بست میرسد. سخن امام صادق(ع) در کافی اینگونه آمده است: زمین هیچگاه خالی از امام نمیماند. زیرا اگر
مؤمنان، در دین مطلبی را افزودند، آنها را برگرداند، و اگر کم کردند، براي آنها تکمیل کند. 2 و نیز: زمین از حالی به حالی
برنمیگردد مگر آنکه خداوند، حجتی در آن داشته باشد که حلال و حرام را به آنها بشناساند و مردم را به راه آنها دعوت کند.
نظر علماي شیعه، فقط یک اظهار نظر صرف نیست؛ بلکه با تکیه به دلایل عقلی و فلسفی و نیز اخبار و روایاتی است که از پیامبر
اعظم(ص) رسیده است. آن حضرت به دفعات زیاد، وصی و جانشین خود را تعیین فرموده و امامت را منصبی خدادادي دانسته
است. ایشان، هم در آغاز نبوت خود، امام و جانشین بعد از خود را مشخص فرمود و هم در پایان دوران باشکوه و پرعظمت رسالت.
بنا بر اعتراف بسیاري از علماي اهلسنت در نوشتههاي خود مانند: شرح نهجالبلاغه 3 ابن ابی الحدید، ینابیع الموده 4 قندوزي، تاریخ
دمشق 5 ابن عساکر، البدایه و االنهایه 6 ابن کثیر، پیامبر گرامی اسلام(ص) ابتداي رسالت، وقتی بنا بر امر الهی، دعوت خود را براي
خویشان که 45 تن از بزرگان بنیهاشم بودند، آشکار کرد، فرمود: نخستین کسی که از میان شما، مرا یاري کند، برادر، وصی و
جانشین من خواهد بود. هنگامی که حضرت علی(ع) در حالی که نوجوانی بیش نبود، برخاست و آن حضرت را تصدیق کرد،
حدیث یوم » پیامبر(ص) فرمود: او برادر، وصی و جانشین من است. در بین محدّثان و مفسران و حتی تاریخنویسان، این حدیث به
مشهور است. احادیثی دیگر در مورد تصریح به امامت ولایت حضرت علی(ع) از پیامبر(ص) در « حدیث بدء الدعوة » یا « الانذار
صفحه 13 از 57
مناسبتها و زمانهاي مختلف، صادر شده است که همگی بیانگر خلافت و جانشینی آن حضرت است. مهمترین و برترین آنها،
است ? ? ?. خطبۀ غدیر پیامبر اکرم(ص) در سال پایانی عمر پر برکت خود سال دهم هجرت براي اوّلین بار، به « حدیث غدیر »
طور رسمی، اعلان حج دادند تا همۀ مردم بنا بر استطاعت خود، در این کنگرة بزرگ جهانی حاضر شوند. این حج در تاریخ به
مشهور شده است. جمعیت حاضر در این کنگرة عظیم، حدود صد و بیست هزار نفر بودند از این « حجۀ البلاغ » یا « حجۀ الوداع »
از مدینه ،« ذیحجه » به همراه حضرت حرکت کرده بودند. حضرت چند روز مانده به ماه « مدینۀ النبی » تعداد حدود هفتاد هزار نفر از
به طرف مکه حرکت کرد. حضرت علی(ع) نیز که به امر رسول الله(ص) به یمن « مسجد شجره » خارج شد و پس از احرام بستن در
رفته بود، با دوازده هزار نفر، در مکه به آن حضرت پیوست. مسلمانان اعمال حج را در این سفر از آن بزرگوار آموختند. در این
و نصب خلافت بود. در این خطبه بعد « غدیر » در واقع زمینهساز خطبۀ ،« منا » سفر، ایشان سه خطبه مهم ایراد فرمودند. خطبۀ اوّل در
از حمد و ثناي الهی فرمود: اي مردم! گفتههاي من را بشنوید و دربارة آن بیندیشید. نمیدانم، شاید بعد از این سال، شما را ملاقات
نکنم. 7 سپس اشاره فرمود به اینکه: هر ربایی که در دوران جاهلیت گرفته شده و هر خونی که به ناحق ریخته شده، رسماً بخشیده
میشود تا کینهتوزيها و دشمنیها از بین برود. سپس مردم را از اختلافها بر حذر داشت. حضرت تصریح فرمود که: اگر من
اشاره کرد و فرمود: من دو چیز گرانقدر، در « حدیث ثقلین » نباشم، علی بن ابی طالب، در مقابل متخلّفان خواهد ایستاد. سپس به
میان شما باقی میگذارم که اگر به این دو تمسک جویید، هرگز گمراه نمیشوید. این دو، کتاب خدا و عترتم یعنی اهل بیتم
ایراد فرمود. در این خطبه، به تفرقه نینداختن بین مسلمانان سفارش « مسجد خیف » و در « منا » هستند. خطبۀ دوم را نیز، روز سوم در
را مجدداً تکرار کرد. در کتاب سلیم 8 و نیز بحارالانوار 9 آمده است « حدیث ثقلین » کرد و بار دیگر مسئلۀ خلافت را تذکر داد و
مشهور « صحیفۀ ملعونه » که: در این مقطع بود که منافقان احساس خطر کردند و بین خود، پیماننامهاي را نوشتند که در تاریخ به نام
شده است. در این پیماننامه آمده بود که: اگر محمّد از دنیا رفت، یا کشته شد، نگذاریم خلافت و جانشینی وي، در اهل بیتش
مستقر شود. اینان این معاهده را در کنار کعبه امضا کردند و با هم، هم قسم شدند. سپس آن را داخل کعبه زیر خاك پنهان کردند
تا سندي الزامی براي خودشان باشد. خداوند متعال آیات 79 و 80 سورة زخرف را در اینجا بر پیامبر(ص) نازل کرد: أم أبرموا أمراً
فإنّا مبرمون. أم یحسبون أنّا لا نسمع سرّهم و نجویهم بلی و رسلنا لدیهم یکتبون. بلکه آنها تصمیم محکم بر توطئه گرفتند. ما نیز
ارادة محکم دربارة آنها داریم. آیا آنها میپندارند که ما اسرار نهانی و سخنان درگوشی آنها را نمیشنویم؟ آري، رسولان و
فرشتگان ما نزد آنان هستند و مینویسند. با این آیات، اسرار آنها نزد حضرت برملا شد. نکتۀ مهم در این سفر این است که جبرئیل
را به عنوان لقب اختصاصی حضرت علی(ع) از جانب پروردگار آورد. نبی اکرم(ص) نیز دستور داد تا « امیرالمؤمنین » امین لقب
بگویند. « السّلام علیک یا امیرالمؤمنین » یک یک اصحابش، نزد حضرت علی(ع) بروند و به عنوان امیرالمؤمنین به وي سلام کنند و
در بخشی دیگر از خطبۀ غدیر آمده است: اي مردم! این مطلب را دربارة او بدانید و بفهمید و بدانید که خداوند او را براي شما
صاحب اختیار و امامی قرار داده که بر مهاجران و انصار و بر تابعان آنها به نیکی، بر روستایی و شهري، بر عجمی و عربی، بر آزاد و
بنده، بر بزرگ و کوچک، بر سیاه و سفید، اطاعتش را واجب کرده است. بر هر یکتاپرستی بر هر موجودي حکم او اجرا شونده
و کلام او، مورد عمل و امر او، نافذ است. هر کس تابع او باشد و او را تصدیق کند، مورد رحمت الهی است. خداوند او را و هر
کس را که از او بشنود و او را اطاعت کند، آمرزیده است. اي مردم! این آخرین باري است که در چنین اجتماعی، به پا میایستم؛
پس بشنوید و اطاعت کنید و در مقابل امر خداوند، پروردگارتان سرتسلیم فرود آورید. زیرا که خداوند عزّوجلّ صاحب اختیار شما
و معبود شماست. بعد از خداوند، رسولش و پیامبرش که شما را مخاطب قرار داده و بعد از من، علی صاحب اختیار شما و امام شما
به امر خداوند است و بعد از او، امامت در نسل من از فرزندان اوست تا روزي که خدا و رسولش را ملاقات خواهید کرد. در ادامه
فرمود: حلالی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان امامان حلال کرده باشند و حرامی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان
صفحه 14 از 57
امامان بر شما حرام کرده باشند. خداوند عزّوجلّ حلال و حرام را به من شناسانده است و آنچه پروردگارم از کتابش و حلال و
حرامش به من آموخته است، به او سپردهام. اي مردم! او به امر خداوند، امام است. هرکس ولایت او را انکار کند، خداوند هرگز
توبهاش را نمیپذیرد و او را نمیبخشد. حتمی است بر خداوند که با کسی که با او مخالفت نماید، چنین کند و او را به عذابی
شدید تا ابدیت و تا آخر روزگار معذّب کند. پس بپرهیزید از اینکه با او مخالفت کنید و گرفتار آتشی شوید که آتشگیرة آن،
مردم و سنگها هستند و براي کافران آماده شده است. اي مردم! به خدا قسم، پیامبران و رسولان پیشین، به من بشارت دادهاند و من
به خدا قسم، خاتم پیامبران و رسولان و حجّت بر همۀ مخلوقات از اهل آسمانها و زمینها هستم. هر کس در این مطالب شک
کند، مانند کفر جاهلیت اوّل، کافر شده است و هر کس در چیزي از این گفتار من شک کند، در همۀ آنچه بر من نازل شده، شک
کرده است. هرکس در یکی از امامان شک کند، در همۀ آنها شک کرده است و شککننده دربارة ما، در آتش است. اي مردم!
علی و پاکان از فرزندانم از نسل او، ثقل اصغرند و قرآن ثقل اکبر است. هر یک از این دو، از دیگري خبر میدهد و با آن موافق
است. آنها از یکدیگر جدا نمیشوند تا بر سر حوض کوثر، بر من وارد شوند. بدانید که آنان، امینهاي خداوند بین مردم و حاکمان
او در زمین هستند. بلند کردن امیرالمؤمنین(ع) و معرفی وي به حاضران حضرت با دستهاي خود، حضرت علی(ع) را بلند کرد و
صریحاً فرمود: اي مردم! این علی، برادر من و وصیّ من و جامع علم من و جانشین من در امتم است و جانشین من در تفسیر کتاب
خدا و دعوتکننده به آن و عملکننده به آنچه مورد رضاي خداست. سپس فرمود: اوست خلیفۀ رسول خدا، اوست امیرالمؤمنین و
امام هدایتکننده از طرف خداوند، اوست قاتل ناکثین و قاسطین و مارقین به امر خداوند متعال. پروردگارا! به امر تو میگویم، بار
الها! دوست بدار هر کس را که علی را دوست بدارد و دشمن علی را دشمن بدار. یاريکنندة او را یاري و خوارکنندة او را خوار
کن. لعنت کن هر کس را که علی را انکار کند و غضب نما بر هر کس که حقّ علی را انکار کند. و در ادامه فرمود: آنچه گفتم
دربارة این علی و فرزندان این علی است. پیامبر(ص) با این سخن خود، راه هر گونه شک و شبههاي را بر مکاران و حیلهگران
بست. اهمیت مسئلۀ امامت و تأکید بر آن در این قسمت، حضرت بر این نکته تأکید کرد که: اي مردم! خداوند دین شما را با امامت
او کامل کرد. پس هر کس به او و کسانی که جانشین او از فرزندان من و از نسل او هستند تا روز قیامت و روز رفتن به پیشگاه
خداوند عزّوجلّ اقتدا نکند، اعمالش در دنیا و آخرت، از بین میرود و در آتش جاویدان خواهد بود. کارشکنی منافقان با اشاره به
آیۀ 47 سورة نساء فرمود: به خدا قسم! از این آیه گروهی از اصحاب من قصد شده است که آنها را به اسم و نسب میشناسم؛ ولی
اشاره کرد و فرمود: اي مردم! بعد از من « صحیفۀ ملعونه » مأمورم، از افشاي این راز چشم بپوشم. سپس به طور ضمنی، به اصحاب
پیشوایانی خواهند بود که به آتش دعوت میکنند و روز قیامت به آنها کمک نمیشود. اي مردم! خداوند و من، از آنان بیزار
هستیم. اي مردم! آنها و یارانشان و تابعینشان و پیروانشان، در پایینترین درجۀ آتش هستند و چه بد است جایگاه متکبران. بدانید
هستند. پس هر یک از شما در صحیفۀ خود نظر کند. راوي میگوید: وقتی پیامبر(ص) نام اصحاب صحیفه « اصحاب صحیفه » آنها
را آورد، اکثر مردم، منظور حضرت را از این کلام نفهمیدند و براي آنها سؤال برانگیز شد. فقط عدة کمی که همان منافقان (امضا
کنندگان صحیفه) بودند، مقصود حضرت را فهمیدند. اي مردم! من امر خلافت را به عنوان امامت و وراثت آن در نسل خودم تا
روز قیامت به ودیعه میسپارم. من آنچه مأمور به ابلاغش بودم، رساندم تا حجت باشد بر حاضر و غایب و بر همۀ کسانی که حضور
دارند یا ندارند، به دنیا آمدهاند یا نیامدهاند. پس حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند. و به زودي امامت را
بعد از من به عنوان پادشاهی، و با زور میگیرند. خداوند غاصبان و تعدّيکنندگان را لعنت کند. دوستان و دشمنان اهل بیت(ع)
که تکیهگاه این سوره است، اهلبیت و شیعیان آنها « صراط مستقیم » ابتدا با اشاره به سورة حمد فرمود: مصداق این سوره و اصحاب
هستند. سپس آیاتی که در آن، صفات مؤمنان آمده (سورة مجادله آیۀ 22 ، سورة انعام آیۀ 82 ) و به جایگاه آنها در بهشت اشاره
شده است، تلاوت فرمود و اینان را به شیعیان آل محمّد معنی کرد و آیاتی را دربارة منافقان و اهل جهنم و پیروان شیطان و ملعونان
صفحه 15 از 57
(سورة اعراف آیۀ 38 ، سورة ملک آیات 8 و 11 ) خواند و به دشمنان آل محمّد تعبیر کرد. حضرت مهدي(ع) حضرت بیاناتی را
دربارة حضرت بقیۀ الله الاعظم(عج) و اوصاف و خصوصیات ایشان فرمود. اجمالی از آن چنین است: آخرین امام، مهدي از این
خاندان است. وي غالب بر همۀ ادیان است. فاتح قلعهها و منهدمکنندة آنهاست. انتقامگیرنده از ظالمان و همۀ خونهاي به ناحق
ریخته شده است. غالب بر مشرکان و کافران و هدایتکنندة آنان است. وارث جمیع علوم است. همۀ پیشینیان دربارة وي بشارت
دادهاند. بر همه پیروز میشود. ولیّ خدا در زمین و حکمکننده بین خلق و امین الهی بر نهان و آشکار است. تعیینکنندة دقیق
درجات فضل افراد است. او کسی است که غالبی بر او نیست و کسی بر ضدّ او کمک نمیشود. او ولیّ خدا در زمین و حکمکنندة
او بین خلق و امین او بر نهان و آشکار است. آماده کردن مردم براي گرفتن بیعت سپس پیامبر(ص) اشاره فرمود که من بعد از اتمام
خطبه، شما را به بیعت با خودم و سپس بیعت با علی(ع) دعوت میکنم و این بیعت، از طرف خداوند متعال و بیعت با حق تعالی
است. سپس این آیه را تلاوت فرمود: أنّ الذین یبایعونک إنّما یبایعون الله یدالله فوق أیدیهم فمن نکث فإنّما ینکث علی نفسه و من
أوفی بما عاهد علیه الله فسیؤتیه أجراً عظیماً. 10 کسانی که با تو بیعت میکنند، در واقع با خدا بیعت میکنند. دست خداوند بر روي
دست آنهاست. پس هر کس بیعت را بشکند، این شکستن به ضرر خود اوست و هر کس به آنچه با خدا عهد بسته، وفادار باشد،
خداوند به او اجري عظیم عنایت خواهد کرد. بیان حلال و حرام و واجبات الهی حضرت در این بخش، ابتدا به طرح وجوب حج
پرداخت و مطالبی دربارة حج و عمره و فضایل آثار دنیوي و اخروي آن فرمود. سپس به نماز، زکات، امر به معروف و نهی از منکر
اشاره کرد و چند امر اساسی را به شرح زیر متذکر شد: اگر زمانی بر شما گذشت و دربارة حلال و حرام الهی پرسشی داشتید یا آن
را فراموش کردید، علی و امامان(ع) بعد از او، آن را براي شما بیان میکنند. تعداد حلالها و حرامها بیش از این مقدار است و این
بیعتی که از شما میگیریم، در واقع به نوعی بیان حلال و حرام تا روز قیامت است که از زبان آنها بیان میشود. به یاد داشته باشید
که حلال و حرامِ بیان شده، تغییرناپذیر است. والاترین و شاخصترین امر به معروف، رساندن پیام غدیر است و هیچ امر به معروف
و نهی از منکري نمیشود مگر با امام معصوم. دیگران را به اطاعت از آنها، امر و از مخالفت ایشان نهی کنید. میتواند منظور
حضرت این باشد که اوامر و نواهی را فقط امام میشناسد و به شما میشناساند. پس آنچه آنها به شما گفتهاند، به دیگران برسانید و
از خود هیچ چیزي را به نام دین بدعت مگزارید. بیعت گرفتن رسمی در آخرین مرحلۀ خطبه، مسئله بیعت مطرح شد. حضرت با
توجه به آن جمعیت انبوه و شرایط غیرعادي زمان و مکان، تصریح کرد که با یک دست و این گروه بسیار، با همگان امکان ندارد.
خداوند دستور داده است، قبل از بیعت با دست، از زبانهاي شما اقرار بگیرم. بنابراین همگی چنین بگویید: ما شنیدیم و اطاعت
میکنیم و راضی هستیم و سر تسلیم فرود میآوریم دربارة آنچه از جانب پروردگار ما و خودت، به ما رساندي دربارة امر امامت
اماممان علی امیرالمؤمنین و امامانی که از صلب او به دنیا میآیند. بر این مطلب، با قلبهایمان و با جانمان و با زبانمان و با
دستانمان با تو بیعت میکنیم. بر این عقیده زندهایم و با آن میمیریم و (روز قیامت) با آن محشور میشویم. این قول را تغییر
نمیدهیم، تبدیل نمیکنیم، دربارة آن شک نمیکنیم، آن را انکار نمیکنیم، و تردید به دل راه نمیدهیم و از این قول
برنمیگردیم و پیمان را نمیشکنیم. تو ما را دربارة علی امیرالمؤمنین و امامانی که گفتی بعد از او، از نسل تو و فرزندان اویند، یعنی
حسن و حسین و آنان که خداوند بعد از آن دو منصوب کرده است، به موعظۀ الهی نصیحت کردي. پس براي آنها، عهد و پیمان از
ما گرفته شد. از قلبهایمان و جانهایمان و زبانهایمان و ضمایرمان و دستهایمان. هر کس توانست، با دست بیعت میکند وگرنه
با زبانش اقرار میکند. هرگز در پی تغییر این عهد نیستیم و خداوند در این باره از نفسهایمان دگرگونی نبیند. ما این مطالب را از
قول تو، به نزدیک و دور از فرزندانمان و خویشاوندانمان میرسانیم و خدا را بر آن شاهد میگیریم. خداوند در شاهد بودن کفایت
میکند. تو نیز بر این اقرار ما شاهد هستی. پس از این بیعت گرفتن زبانی، بعد از سخنانی، مجدداً فرمود: اي مردم! آنچه به شما
سلام کنید و بگویید شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا! « امیرالمؤمنین » گفتم، بگویید (و با خود تکرار کنید) و بر علی، به عنوان
صفحه 16 از 57
مغفرت تو را میخواهیم و بازگشت به سوي توست و بگویید حمد و سپاس خداي را که ما را به این هدایت کرد و اگر هدایت
نمیکرد، ما هدایت نمیشدیم. در پایان خطبه، فرمود: خدایا! به خاطر آنچه ادا کردم و امر نمودم، مؤمنان را بیامرز و بر منکران که
2. کلینی، . کافرند، غضب نما و حمد و سپاس مخصوص خداوند عالم است. رقیه شهابی پینوشتها: 1. سورة مائده( 5)، آیۀ 67
5. ابن . 4. قندوزي، ینابیع الموده، ج 13 ، ص 211 . 3. ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج 13 ، ص 211 . کافی، ج 1، ص 178
8. سلیم . 7. مجلسی، بحارالانوار، ج 37 ، ص 113 . 6. ابن کثیر، البدایۀ و النهایۀ، ج 3، ص 53 . عساکر، تاریخ دمشق، ج 42 ، ص 48
،( 10 . سورة فتح ( 48 . 9. مجلسی، همان، ج 37 ، ص 114 . بن قیس، کتاب سلیم، صص 154 و 203 ؛ مجلسی، همان، ج 37 ، ص 114
. آیۀ 10
قرآن برتر است یا عترت؟
در پاسخ به این سئوال که آیا قرآن برتر است یا عترت؟ دو گروه وجود دارند؛ اول، گروهی که قرآن را برتر دانستهاند. از جملۀ این
معروف به خواجویی بوده که در اصفهان اقامت داشته، در همانجا وفات یافته، و « آخوند ملا اسماعیل مازندرانی » گروه مرحوم
قبرش در تختفولاد است. وي رسالهاي در این باب نوشته و در آن نتیجه گرفته که قرآن برتر از عترت است. دلایل چهارگانۀ وي
بدین ترتیب است 1. در حدیث ثقلین، قرآن مقدم بر عترت ذکر شده، و این حدیث نزد شیعه و سنی متواتر است که پیامبر اکرم
بزرگتر » 2. مطابق بعضی طرق روایت این حدیث، رسول خدا(ص) قرآن را با وصف :«... کتاب الله و عترتی ...» : (ص) فرمودهاند
خواندهاند. 3. آن حضرت(ص) کتاب را به خدا و عترت را به نفس « ثقل اصغر » و عترت را ،« ثقلاکبر » بیان نموده و آن را « بودن
کتاب خدا ریسمان یا طنابی » : خود اضافه نمودهاند. 4. حدیثی که از امامان(ع) در فضیلت قرآن روایت شده است که فرمودهاند
1 آن مرحوم به این چهار دلیل، قرآن را افضل از عترت دانسته است. دوم، گروهی که معقتدند، « است کشیده شده به دست خدا
دلیل بر برتر بودن نیست. و تقدم بیان کتاب در « بزرگتر بودن » عترت پیامبر(ص) از قرآن برتراند؛ به دلایل زیر: 1. مجرد تصریح به
حدیث ثقلین، بنابر هیچیک از دلالات سه گانه [منطقی] (یعنی تطابقی، تضمّنی و التزامی) دلیل برتر بودن آن نمیشود، زیرا هرگاه
بخواهند دو چیز را با هم بیان کنند، طبیعتاً یکی از آن دو پیش از دیگري ذکر میشود و چه بسا که دومی برتر از اولی است: مانند
إنّ الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر 2؛ همانا نماز از زشتی و ناپسندي باز میدارد، و یاد خدا » : این آیۀ شریفه
بر امیرالمؤمنین(ع) تأویل شده، در حالی که آن حضرت(ع) برتر از ذکر است، اما « صلوة » بر اساس روایات صحیح «. بزرگتر است
در این آیه به تصریح، ذکر خدا بزرگتر شمرده شده است. به علاوه بزرگتر بودن از یک جهت (خاص)، دلیل بر برتر بودن از
از جهت سِنّی از امیرالمؤمنین(ع) بزرگتر بود ولی آن حضرت(ع) از هر جهتی از عقیل « عقیل »، همۀ جهات نمیشود. به عنوان مثال
برتر بودند. دربارة حضرت مریم نیز در آیۀ شریفه آمده است: إنّ الله اصطفی?ك و طهّرك و اصفی?ك علی نساء العالمین 3؛ همانا
خداوند تو را برگزید و پاك و پاکیزه گردانید از میان زنهاي جهانیان؛ ولی این صفات و ویژگیها دلالت بر افضل بودن مریم از
حضرت فاطمه زهرا(س) ندارد، زیرا نهایت اختصاص مریم به این ویژگی، تولد یافتن حضرت عیسی از او به واسطۀ روحالقدس یا
2. بزرگتر بودن قرآن، به دلیل شمول آن نسبت به احکامی جبرائیل است بدون پدر اما در عین حال از فاطمه(س) برتر نیست. 4
است که برتري عترت(ع) و وجوب پیروي و اطاعت ایشان را در همۀ امور، از جانب خداوند متعال، بیان کرده است. اما نام بردن از
عترت توسط پیامبر(ص) به دلیل ویژگیهایی است که خداوند به ایشان عطا فرموده است. ایشان داراي تمام فضایل قرآن و غیر آن
است، در حالی که قرآن چنین نیست. 3. در بعضی از احادیث معتبر به این مضمون تصریح شده است که امیرالمؤمنین(ع) برتر از
قرآن هستند. چنانکه سید هاشم بحرانی(ره) در تفسیر برهان روایت نموده است: علیبن ابی طالب (ع)، أفضل من القرآن 4. پاسخ
به دلیل سوم گروه اول که گفتهاند، کتاب به خدا اضافه شده و عترت به پیامبر(ص)، آن است که این دلیل تمام نیست، زیرا اضافه
صفحه 17 از 57
به رسول خدا نیز اضافه به خداست، زیرا در احادیث فراوانی از ایشان به عینالله، یدالله، جنبالله، وجهالله، اذن الله، لسانالله و ... تعبیر
شده است. 5. در پاسخ به دلیل چهارم که گفتهاند، قرآن، ریسمان خداست، میگوییم که عترت هم ریسمان خدایند که به دست
خدا کشیده شدهاست. ایشان بنابر روایات صحیح و معتبر، مبیّن کتاب و عروةالوثقیاي هستند که هیچگاه گسیخته نخواهد شد. چرا
عترت، از قرآن برتر است؟ دلایل برتري عترت از قرآن عبارتند از: دلیل اول: آنکه حقیقت محمد و عترت طاهرین او(ص) اولین
مخلوقاتی هستند که [توسط خداوند متعال] آفریده شده و به دلایل عقلی و نقلی از تمام مخلوقات شریفتر و گرامیتراند. دلیل
عقلی آنکه، بر اساس قاعدة عقلی: امکان اشرف، آفریدة نخست باید اشرف ممکنات و برترین مخلوقات باشد و این حضرات(ع)
نخستین مخلوقی که خداي متعال » : عقل اول هستند. دلایل نقلی این مسئله فراوان است، از جمله از معصوم(ع) روایت شده است
آفرید، عقل بود... [آنگاه به آن فرمود:] به عزت و جلال خودم سوگند که مخلوقی را محبوبتر از تو خودم نیافریدم، به واسطۀ تو
5 این روایت دلیل بر برتري عقل از جمیع مخلوقات است و مراد از آن، حقیقت .« ثواب میدهم و به واسطۀ تو مجازات میکنم
نورانی محمد و آل محمد(ع) است که از تمام مخلوقات از جمله قرآن برتر است. پس عترت پیامبر(ص) که جملگی از نور
پیامبرند، برتر از قرآناند: دلیل دوم: آنکه ولایت عترت، جملۀ مخلوقات را از جمله قرآن فرا گرفته؛ قرآنی که در لوح محفوظ
موجود است و در دیگر منازل آن تا به قرآن مکتوب که در دسترس مردمان قرار دارد. بر حسب اعتقاد ما، ولایت ایشان، بر اساس
ولایت کلیۀ مطلقه بر تمام خلایق احاطه دارد، چنانکه امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: من همان هستم که ولایتم ولایت خداوند متعال
ره) بعضی از آنها را در مقدمات تفسیر صافی آورده است، ) « فیض کاشانی » است. دلیل این امر، روایات متعددي است که از جمله
مانند این روایات که امام صادق(ع) فرمودند: همانا خداوند متعال ولایت ما اهلبیت را قطب (محور) قرآن قرار داد. 6 یعنی قرآن،
بر محور ولایت ما دور میزند. دلیل سوم: اینکه عترت(ص) کلام الله ناطق و کتاب مبین؛ و قرآن، کلام صامت و بیسخن او است.
و دیگر آنکه قرآن عبارت از، الفاظ، خطوط و نقوشی نگاشته شده است که علم آن نزد عترت وجود دارد. پس حقیقت قرآن و
علوم آن، به طور اعلی، اشرف، کاملتر و تمامتر در حقیقت نورانی امام معصوم(ع) موجود است. بنابراین امام، برتر از قرآن بوده،
همچون برتري معانی از الفاظ بلکه قرآن، جزء و قسمتی از فضایل و مناقب امام و حاکی از بخشی از شئون و مراتبی است که
خداوند متعال در ایشان قرار داده است. دلیل چهارم: آنکه قرآن، کلام مخلوق یعنی رسولاکرم(ص) از جانب خداوند بوده، ولی
نور نبی اکرم و حضرات عترت(ع) بلاواسطه توسط خالق متعال آفریده شده و بنابر روایات متعدد اثبات شده که عترت، در تمام
فضایل با رسولاکرم(ص) یکساناند، مگر در نبوت و علت ایجاد سایر موجودات از جمله قرآن جز حقایق انوار مقدس این
حضرات(ع) چیز دیگر نیست. دلیل پنجم: آنکه قرآن موجود و در دسترس ما، تنها سایه، آینه و نشانی از قرآن موجود در عالم مثال
و انوار است و میدانیم که آن عوالم، تماماً مخلوق و آفریده از اشباح انوار پیامبر و عترت(ع) است، زیرا ایشان نورالانواري هستند
که سایر نورها از نور ایشان روشن شده و لذا علت مادي و صوري براي آنها و همچنین براي قرآن هستند، بنابراین افضل از قرآناند.
دلیل ششم: آنکه علوم عترت پیامبر(ص) به فرمودة خودشان، بر کتاب تکوینی و تشریعی و قرآن حقیقی موجود در دیگر عوامل
احاطه دارد. چنانکه فرمودهاند: از جمله علومی که نزد ماست، تفسیر قرآن و احکام آن است. 7 بنابراین علوم قرآن، تنها بخشی از
علوم ایشان است، و این ملاك برتري ایشان از قرآن است. دلیل هفتم: اینکه عترت(ع) در نزدیکترین درجات ممکن نسبت به
قاب قوسین أو ادنی؛ مانند دو لبۀ کمان نزدیک شد یا » خداوند متعال قرار دارند، زیرا همراه با رسول خدا(ص) در مقام و مرتبۀ
هستند و قرآن در همۀ منازلی که داراست، ذیل این مقام قرار دارد. عترت(ع) بر مقام قرآن احاطه دارند و از آن برتراند. « مقربتر
دلیل هشتم: اینکه امام به منزلۀ قلب عالم امکان است و خداوند متعال امامان(ع) را موجب قوام ممکنات قرار داده، و اگر ایشان
نباشند، زمین اهل خود را فرو میبرد و از مجموع احادیثی که در این باب از معصومین(ع) رسیده استنباط میشود که موجب بقاي
ممکنات از جمله قرآن ایشان هستند و بقاي همه چیز، از جمله قرآن، به وجود ایشان است پس بیتردید، ایشان برتر از قرآناند.
صفحه 18 از 57
دلیل نهم: اینکه قرآن از آیات و بیّنات الهی است و تردیدي نیست که عترت(ع) بزرگترین آیات و بیّنات هستند. چنانکه
امیرمؤمنان(ع) فرمودند: کدام آیهاي از آیات خداوند، از من بزرگتر است. این ویژگی نیز دلالت بر برتري ایشان بر قرآن کریم
دارد. ایشان به منزلۀ غیب، روح، باطن و حقیقت قرآن هستند. هر که خدا را شناخته و میشناسد، از راه معرفت، شناخت و توجه
کردن به سوي ایشان شناخته است. علامه سید حسن میرجهانی (ره) ماهنامه موعود شماره 83 پینوشتها ?: برگرفته از: ولایت
،( 2. سورة عنکبوت( 29 کلیه، صص 124 132 ؛ همراه با تلخیص و بازنویسی. 1. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 27 ، ص 245 ، ح 5
4. همسر حضرت فاطمه(س) امیرالمؤمنین(ع) است که خود برتر از تمام فرشتگان برتر الهی . 3. سورة آلعمران( 3) آیۀ 42 . آیۀ 45
و بنا بر روایات متعدد، معلم جبرئیل و سبب خلقت آنها بودهاند. به علاوه فرزندان حضرت فاطمه(س) نور اخیار یعنی انبیاء و
اوصیایشان و برتر از ایشان هستند و حضرت عیسی(ع) سرانجام پشت سر آخرین ایشان (حضرت صاحبالزمان(ع)) به نماز خواهد
6. فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج 1، ص 21 ، مقدمۀ . ایستاد. 5. مجلسی، همان، ج 1، ص 97 ، ح 8؛ عوالی اللئالی، ج 4، ص 99
. دوم. 7. بصائر الدرجات، ص 214 ، جزء 4، باب 7، ح 1
خصومت دیرینه مسیحیت غرب با اسلام و پیامبر (ص)- قسمت پایانی
« نظریۀ جنگ عادلانه » کلیساي کاتولیک در زمان جنگهاي صلیبی علیه مسلمانان براي توجیه جنایات و وحشیگريهاي خود
یاد (Holy War) را مطرح کرد که از آن در اعتقادات دینی مسیحیت به عنوان جنگ مقدس (Just War Doctrine)
میشود. اشاره: در طول یک هزار سال گذشته بعد از آغاز جنگهاي صلیبی علیه اسلام، مطالعات اسلامشناسان غربی با انگیزه و
روحیۀ صلیبی و اسلامستیزي حاکم بر جوامع غربی صورت گرفته است. این روحیه سبب سردرگمی آنان در بررسی زندگانی پیامبر
اعظم(ص) و منابع اسلام شده است. در قسمت نخست این مقاله، با استفاده از منابع لاتین که اسلامشناسان غربی دربارة اسلام و
زندگانی پیامبر(ص) تألیف نمودهاند اهداف سیاسی و فرهنگی آنها براي توهین به ساحت مقدس پیامبر اعظم(ص) مورد نقد و
بررسی قرار گرفت. در این قسمت پایانی آن را تقدیم خوانندگان گرامی میکنیم/ شبهات علیه جهاد در اسلام برخی از
اسلامشناسان مسیحی در کتب خود بر این نکته تأکید میکنند که اسلام، دین شمشیر و زور است و جهاد اسلامی، براي تحمیل
عقیده و سلب آزادي از پیروان مذاهب دیگر تشریع شده است. اسقف دانکن بلاك مک دونالد، میسیونر برجستۀ آمریکایی در
1«. وظیفۀ دینی هر فرد مسلمانی است که اسلام را با شمشیر و زور، انتشار و گسترش دهد » : کتاب خود، سیماي اسلام مینویسد
جهاد در اسلام براي ارضاي شهوت جنگطلبی قوم عرب » : اسقف مونتگمري وات میسیونر معروف انگلیسی نیز اظهار میدارد که
نیز اسلام را دین شمشیر میداند. 3 کسی که با سیرة پیامبر اعظم(ص) و « ویل دورانت » 2 مورّخ معروف .« جاهلی تجویز گردیده است
فتوحات مسلمانان و منابع اوّلیۀ اسلام آشنایی درستی داشته باشد، به خوبی میداند که اینگونه اظهارات، جز به منظور تضعیف
روحیۀ ملّتهاي اسلامی و کمرنگ جلوه دادن فداکاري و ظلمستیزي آنان، و جلوگیري از پیشرفت و نفوذ اسلام در جهان پدید
نیامده است. در طول تاریخ، اقوام و ملل وحشی و زمامداران خودسر جهان به منظور کشورگشایی، استعمار و غارت سرمایههاي
ملّی، افزودن بر نیروهاي انسانی و احیاناً اشباع عطش خونریزي و عاطفۀ غرورآمیز ملی و مذهبی خود، دست به جنگ و خونریزي
میزدند و پس از خاتمۀ جنگ، عقاید و افکار خود را بر ملل مغلوب تحمیل میکردند؛ امّا برخلاف آنها سپاهیان اسلام تنها براي
رفع ظلم و تحقّق بخشیدن به عدالت اجتماعی و سربلندي کلمۀ حق جنگیدند و هنگامی که آثار ستم و عدوان از بین رفت و محیط
از لوث تعدّي و تجاوز پاك شد، پیرو هر آیینی میتوانست در سایۀ حکومت اسلامی، از آزادي مذهبی برخوردار باشد. سران
کشورهاي اروپایی در آغاز قرن بیستم براي اشباع عطش خونریزي و عاطفۀ غرورآمیز ملّی خود در سال 1914 جنگ جهانی اوّل را
به راه انداختند که چهار سال به طول انجامید و در این جنگ، 10 میلیون نفر کشته و بیش از دو برابر آن مجروح شدند. فاتحان این
صفحه 19 از 57
جنگ جهانی پس از پایان جنگ خواستههاي خود را بر ملل مغلوب تحمیل کردند که این خود به شعلهور شدن جنگ جهانی دوم
در سال 1939 انجامید و در این جنگ شش ساله نیز 55 میلیون نفر کشته و بیش از سه برابر آن مجروح گردیدند. 4 جنگ جهانی
دوم با بمباران هستهاي شهرهاي هیروشیما و ناکازاکی ژاپن توسط آمریکا پایان یافت. پس از پایان این جنگ، فاتحان در سال
را به وجود آورده، در شوراي امنیت این سازمان براي خود حقّ وتو قائل شدند که این امر بیشباهت به قانون « سازمان ملل » 1945
جنگل نیست. در اواخر جنگ جهانی دوم، شوروي سابق با اشغال نظامی کشورهاي اروپاي شرقی عقاید و افکار کمونیستی را بر
این ملّتها تحمیل کرد و آنها تا فروپاشی شوروي سابق تحت سلطۀ نظام کمونیستی قرار داشتند. ایالات متحدة آمریکا و انگلستان
در میان کشورهاي اروپاي غربی در مدت شصت سال گذشته، « پیمان نظامی ناتو » بعد از پایان جنگ جهانی دوم، با انعقاد
نام برده « استعمار نوین » حکومتهاي استبدادي را در کشورهاي مختلف جهان به قدرت نشاندند. در این دوران که از آن به عنوان
میشود، کشورهاي استعمارگر غربی که عضو پیمان نظامی ناتو هستند، علاوه بر مداخلۀ نظامی، ایجاد بحران هویت فرهنگی در
کشورهاي جهان سوم و در حال توسعه را دنبال میکنند. سازمانهاي بینالمللی که توسط سازمان ملل به وجود آمدهاند، تنها منافع
کشورهاي داراي حقّ وتو و برخی از کشورهاي توسعه یافتۀ غربی را تأمین میکنند. در جهان معاصر هیچ مرجعی وجود ندارد که
به تخلّفات کشورهاي داراي حقّ وتو و توسعه یافته رسیدگی کند. این کشورها به نام ایجاد اصلاحات در کشورهاي جهان سوم و
در حال توسعه، بحران هویت فرهنگی را پدید میآورند، ولی خود آنها به هیچ عنوان حاضر نیستند در ساختار سازمان ملل که
شصت سال پیش بر مبناي خواستهها و منافع کشورهاي فاتح جنگ جهانی دوم تأسیس شده کمترین اصلاحاتی ایجاد شود. بعد از
فروپاشی شوروي، دولت ایالات متحدة آمریکا سیاست یکجانبهگرایی خود را براي تسخیر کشورهاي اسلامی در جهت تأمین
منافع سیاسی، اقتصادي و فرهنگی خویش دنبال میکند. در این راستا کشورهاي اسلامی افغانستان و عراق توسط آنها اشغال نظامی
شدند و آمریکا و اعضاي پیمان ناتو در اکثر کشورهاي اسلامی پایگاه نظامی ایجاد نمودهاند. نمونۀ مداخلۀ آشکار آنها براي
تضعیف کشورهاي اسلامی، کوشش آنها براي محروم کردن جمهوري اسلامی ایران از استفادة صلحآمیز از فناوري هستهاي است.
استراتژي جدید غرب علیه اسلام چنانکه پیشتر یاد شد، بعد از جنگ جهانی دوم، برخی از اسلامشناسان اروپایی و آمریکایی لحن
توهینآمیز علیه پیامبر اعظم(ص) و قرآن مجید را تعدیل نمودند، لیکن به عنوان تحقیقات جدید در چندین کتاب خود این مطالب
را ترویج کردند که کتابهایی را که دانشمندان و علماي اسلام دربارة حدیث، سیره و تاریخ در قرون اوّل اسلام تألیف نمودهاند
بیاعتبار و فاقد ارزش علمی هستند و حتّی دربارة بیاعتبار بودن قرآن کریم کتاب نگاشتند. بیشتر کتابهایی که آنها در این دوران
تألیف نمودهاند در اذهان عمومی این شبهه را القا میکند که اسلام دینی عقبافتاده است و با دموکراسی، مدرنیسم، پیشرفت علوم
و حقوق زن مخالف است. 5 آنها سپس خواستار ایجاد اصلاحات اجتماعی و فرهنگی در مبانی دینی اسلام شدند، تا از این راه
کشورهاي غربی همچنان سلطۀ خود را در کشورهاي اسلامی تداوم بخشند. پس از حادثۀ 11 سپتامبر 2001 ، پرفسور برنارد لوئیس
اسلامشناس برجستۀ آمریکایی در سال 2002 کتابی را با عنوان اشکال کار کجا بود؟ تألیف کرد و در آن خواستار تجدید نظر در
روشهاي مطالعات اسلامی در آمریکا گردید. نویسنده اذعان میدارد اصلاحاتی که از سوي حکّام وابسته به آمریکا در کشورهاي
اسلامی بعد از جنگ جهانی دوم عملی گردید ساختارهاي نظامی، سیاسی و اقتصادي را در بر میگرفته است و مکاتب فکري
غرب، مانند سوسیالیسم، ناسیونالیسم، لیبرالیسم و پلورالیسم از لحاظ نفوذ در جوامع اسلامی با شکست کامل روبهرو شدهاند. وي
اعلام میکند مسلمانان فقط با اصلاحات تفکر دینی و اعتقادي میتوانند پیشرفت نمایند. 6 اینگونه اظهارنظرها از جانب
برجستهترین اسلامشناس آمریکایی، سردرگمی و به بنبست رسیدن مطالعات اسلامی در آمریکا و اروپا را آشکار میسازد. اخیراً
در مراکز علمی آمریکا و اروپا این مباحث به شدّت دنبال میشود که مطالعات اسلامی توسط دانشگاههاي آمریکا و اروپا نتوانسته
تحولات جهان اسلام را پیشبینی نماید و جهان غرب در برخورد با مسلمانان همیشه غافلگیر شده است. پیروزي انقلاب اسلامی در
صفحه 20 از 57
ایران ضربۀ سختی بر شبکۀ گستردة مطالعات اسلامی در آمریکا وارد کرد، زیرا با روي کار آمدن نظام جمهوري اسلامی ایران، با
رأي مستقیم مردم، دولت آمریکا بزرگترین پایگاه خود را در جهان اسلام از دست داد و متحمّل خسارتهاي عظیم سیاسی و
اقتصادي گردید. پیروزي انقلاب اسلامی ایران سرآغاز بیداري جهان اسلام و بیاعتبار شدن تجزیه و تحلیلهاي مراکز مطالعات
اسلامی در بین دولتمردان آمریکایی شد؛ چون تمامی محاسبات و سیاستهاي دولت آمریکا دربارة جهان اسلام بر تجزیه و تحلیل
مراکز مطالعات اسلامی این کشور استوار بود. انقلاب اسلامی ایران این حقیقت را ثابت کرد که اسلام، قدرتمند، پویا و زنده است
و میتواند در برابر اقدامات سودجویانه و سلطهطلبانۀ امپریالیسم غرب در جهان اسلام بایستد. 7 علاوه بر مراکز مطالعات اسلام در
در این کشورها بخشهاي مطالعات اسلامی (Seminaries) دانشگاهها و مراکز علمی آمریکا و اروپا، حوزههاي دینی مسیحیت
است. چنانکه یاد شد، این حوزههاي دینی مسیحیت، کتابهاي فراوانی را « مباحث بین ادیان » را به وجود آوردهاند. که هدف آنها
علیه اسلام تألیف نمودهاند که در آنها آشکارا به قرآن کریم و پیامبر اعظم(ص) توهین شده است. کشیشان معروف بنیادگرایان
مینامند، هم، آشکارا علیه پیامبر اعظم(ص) مطالب توهینآمیز را (Evangelist) « مبلّغان انجیل » مسیحی در آمریکا که خود را
Jery) « جري فالول » مطرح میکنند. سخنرانیهاي توهینآمیز علیه پیامبر اعظم(ص) توسط کشیشان معروف آمریکایی، مانند
در سالهاي اخیر بازتاب (Franklin Graham) « فرانک لین گراهام » و (Pat Robertson) « پت رابرتسون » (Falwell
جهانی داشته است. 8 ناکامی توطئهها علیه اسلام از صدر اسلام تا کنون اسلام همیشه به عنوان یک قدرت بزرگ فرهنگی در اروپا
مطرح بوده و در تشکیل جوامع کشورهاي حوزة مدیترانه، فرهنگ اسلامی بهسان یک فرهنگ برتر نقش داشته است. حضور و
گسترش سریع اسلام در اندلس، سیسیل و شرق اروپا در قرن اوّل هجري، دین اسلام را به شرق و غرب پیوند داد. اسلامشناسان و
مورّخان غربی، اسلام را به عنوان یک دین شرقی و مسیحیت را به عنوان دین اروپایی و غربی معرفی مینمایند، در صورتی که تا
سه قرن اوّل ظهور مسیحیت، پیروان این دین فقط در مناطق خاورمیانه پراکنده بودند و در قرن چهارم میلادي به سال 313 ، بعد از
مسیحی شدن امپراتور مشرك روم به نام کنستانتین، آیین مسیحیت در اروپا گسترش یافت. اروپاییان که خود را نمایندة
میدانند در طول تاریخ، این استراتژي را با جدّیت و تعصّب خاصی دنبال کردهاند که در قارة (Christendom) « دارالمسیحیت »
اروپا حتّی یک کشور، به طور کامل در اختیار مسلمانان نباشد. از اینرو شاهد بودیم که مدّعیان آزادي و حقوق بشر در اروپا
چگونه مسلمانان مظلوم بوسنی، آلبانی و کوزوو را به بدترین شکل قتل عام کردند. 9 غربیان ادّعا داشتند قارههاي آمریکا و اروپا را
« قارههاي اسلامی مسیحی » قلمداد نمایند، لیکن گسترش سریع اسلام در این دو قاره، آنها را در حال حاضر به « دارالمسیحیت »
تبدیل نموده است. ایدئولوژيهاي سکولار در غرب با همان روحیۀ دیرینۀ جنگهاي صلیبی هر روز با شگردهاي خود با گسترش
از آلمان که به عنوان (Cardinal Josef Ratsinger) « کاردینال جوزف راتسینگر » . اسلام در آمریکا و اروپا مبارزه میکنند
پاپ جدید انتخاب شده، در سخنرانیهاي خود بر این نکته اصرار دارد که مسیحیت به عنوان میراث و فرهنگ اروپا پذیرفته شود و
« ایلومینیسم » ،« پلورالیسم » اعلام میکند که کلیساي کاتولیک خود را با اصول مدرنیته حاکم بر جوامع غربی، یعنی
کاملًا تطبیق نموده است. 10 رهبر مسیحیان کاتولیک « فردگرایی » و « جامعۀ مدنی دموکراتیک » ،« سکولاریسم » ،(Illuminism)
هم مطابق خواستههاي دولتمردان اروپایی و آمریکایی، اخیراً آشکارا به پیامبر اعظم(ص) توهین نمود و اظهار داشت که اسلام با
قدرت شمشیر پیشرفت کرده است. در سال گذشته، روزنامۀ پرتیراژ دانمارکی و شماري از روزنامهها و مجلات کشورهاي اروپایی
کاریکاتورهاي توهینآمیزي علیه پیامبر اعظم(ص) را به بهانۀ آزادي بیان به چاپ رسانده بودند، لیکن همین اروپاییان دو نفر از
مورّخان و دانشمندان اروپایی را که در تحقیقات آکادمیک خود بر مسئلۀ هولوکاست خدشه وارد کرده بودند، محکوم به زندان
واتیکان در داخل شهر رم ایتالیا در روز فوریۀ 1929 بعد از امضاي (City State) نمودند. شایان ذکر است دولت شهر
بین پاپ و رهبر فاشیسم ایتالیا موسولینی به وجود آمد. کلیساي واتیکان همیشه در برابر (Treaty of Lateran) توافقنامۀ لاتران
صفحه 21 از 57
حکومتهاي استبدادي در کشورهاي کاتولیکنشین سکوت اختیار نموده و جنایتهاي دولت اشغالگر فلسطین علیه مردم منطقه را
محکوم نکرده است. توهین پاپ علیه پیامبر اعظم(ص) با اعتراض جهانی مسلمانان روبهرو گردید، لیکن پاپ حاضر نشد در برابر
امت اسلام با یک و نیم میلیارد نفر جمعیت در جهان رسماً عذرخواهی نماید. علما و دانشمندان مسلمان از سراسر جهان به مطالب
توهینآمیز پاپ علیه پیامبر اعظم(ص) پاسخ دادند؛ از جمله حقوقدان و مورّخ برجستۀ مسلمان سید امیرعلی در کتاب خود روح
اسلام دست به شمشیر برد تا از خود دفاع کند، امّا مسیحیت شمشیر را برگرفت تا آزادي تفکر و آزادي » : اسلام اظهار میدارد
عقیده را از میان بردارد. با گرویدن کنستانتین به آیین مسیح، مسیحیت به صورت دین مسلّط جهان غرب درآمده بود و از آن پس
دیگر دلیلی نداشت که از دشمنان بیمی به خود راه دهد؛ امّا از همان لحظهاي که مسیحیت برتري یافت، خصیصۀ واقعی
جداییخواهی و انحصارطلبی خود را گسترش داد. هر کجا مسیحیت حکمفرما میشد پیروان هیچ مذهب دیگري از اذیت و آزار
در امان نبودند. از سوي دیگر، تمام آنچه مسلمانان از پیروان دیگر ادیان میخواستند تضمین سادة صلح و مناسبات دوستانه بود و با
پرداخت جزیه در ازاي حمایت شدن، و در صورتی که اسلام را قبول میکردند، با کلیۀ مسلمانان از نظر حقوق و سایر امتیازات
11 کلیساي کاتولیک در زمان جنگهاي صلیبی علیه مسلمانان براي توجیه جنایات و وحشیگريهاي خود «. برابري کامل مییافتند
را مطرح کرد که از آن در اعتقادات دینی مسیحیت به عنوان جنگ مقدس (Just War Doctrine) « نظریۀ جنگ عادلانه »
یاد میشود. 12 صهیونیسم که با اسلام دشمنی آشکار دارد، در دانشگاهها و مراکز علمی خود در سرزمین اشغالی (Holy War)
مراکز مطالعات اسلام را تشکیل داده که در آنها کتابها و مقالات فراوانی علیه اسلام، پیامبر اعظم(ص) و حقانیّت قرآن کریم
تدوین میگردد و سپس توسط مؤسسات انتشارات آمریکایی وابسته به صهیونیستها چاپ و منتشر میشود. بیگمان تهاجم
گستردة فرهنگی علیه مسلمانان جهان و توهین به پیامبر اعظم(ص) با هدف نابودي اعتقادات مسلمانان صورت میگیرد. در این
تهاجم فرهنگی اساس قرآن کریم و شخصیت پیامبر اعظم(ص) مورد حملۀ مستقیم قرار گرفته است. دشمنان اسلام با تجربۀ
هزارسالۀ تبلیغات علیه اسلام و مسلمانان، به این نتیجه رسیدهاند که به رغم همۀ ترفندها، حیلهها و امکانات گستردة مالی و تبلیغی
نتوانستند مسلمانان را رسماً مسیحی نمایند، از این رو میکوشند تا با تحریفات گسترده در ارکان اسلام، براي مسلمانان، مخصوصاً
جوانان ایجاد شبهه نمایند تا آنان در اعتقادات دینی خود دچار شکّ و تردید شوند و از ایفاي رسالت جهانی خود بازمانند و نتوانند
سدّي و مانعی در برابر سلطۀ جهانی غرب ایجاد نمایند. براي همین منظور در دو دهۀ گذشته تعداد زیادي کتاب و مقاله در زمینۀ
مطالعات قرآنی و زندگانی پیامبر اعظم(ص) از سوي مراکز علمی جهان غرب منتشر شده که هدف اصلی آن، ایجاد شکّ و شبهه
. در اعتبار قرآن کریم و شخصیت و خاتمیت پیامبر اعظم(ص) است. حیدر رضا ضابط ماهنامه موعود شماره 83 پینوشتها: 1
Duncan B. Macdonald, Aspect of Islam, pp. 110-112. 2. W.M. Watt, Muhammad, Prophet and
Statesman. P.R. 3. Will Durant, The History of Civilization, vol. 4 , p. 241. 4. The Hutchinson
Dictionary of world History, Oxford. 1993, pp.631-635. 5. Lynne Barbee, Middle East Studies
Network, MERIP Reports, 38, 1975. pp. 6-7, 19. 6. Bernard Lewis, What Went Wrong?, New
براي .York Oxford Universaity Press, 2002, p. 6. 7. Orientalism, Islam and Islamicist, p. 19. 8
« تبلیغات دینی و سیاسی ایوانجلیستهاي جنگطلب در ایالات متحده آمریکا » : اطلاعات بیشتر دربارة ایوانجلیستها بنگرید به
،« نگاهی به گسترش اسلام در کشورهاي غربی » : 9. براي اطلاعات بیشتر بنگرید به .89- مشکو، \ش 79 ، تابستان 1382 ، صص 67
Joseph Ratsinger, Christianity and the Crisis of . 10 . 55- مشکوة، ش 67 ، تابستان 1379 ، صص 39
امیرعلی، روح اسلام، ترجمۀ ایرج رزّاقی محمد مهدي حیدرپور، مؤسسۀ چاپ و انتشارات .Cultures, 2006, p. 10-14. 11
Daniel Cole, The Christian’s Perspective of When and .12 . آستان قدس رضوي، تیر 1366 ش، ص 206
صفحه 22 از 57
.How to Fight, 2002, p. 29-33
نگرش ادیان